جدول جو
جدول جو

معنی لامیه العرب - جستجوی لغت در جدول جو

لامیه العرب
(می یَ تُلْ عَ رَ)
بعضی این نام رابه قصیدۀ کعب بن زهیر داده اند که آغازش این است:
بانت سعاد فقلبی الیوم متبول
و برخی به قصیدۀ شنفری بن الاوس بن الحجر بن الهنو بن الازد بن الغوث، شاعر عرب که مبدو است به این بیت:
اقیموا بنی امی صدور مطیکم
فانی الی قوم سواکم لامیل
لغت نامه دهخدا
لامیه العرب
لوند تازی: چکامه ای با پساوند ل از شنفری
تصویری از لامیه العرب
تصویر لامیه العرب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ تُلْ عَ رَ)
جبال و صحاری بسیار است و از اقلیم دویم و سیم. طولش از حدود شام تا بحر فارس و عرض از مکه تا نجف، و هر یک کمابیش دویست فرسنگ مسافت دارد و سکانش اعراب صحرانشین اند و قبایل بیشمار و اگرچه آن دیار گرمسیر عظیم است و بی آب امادر غایت خوشی هوائی دارد و از خوشی هواش گفته اند: قالت الطاعه انا أنزل بالشام فقال الطاعون أنا معک و قال الخصیب أنا أنزل بالعراق فقال النفاق انا معک فقالت الصحه أنا أنزل بالبادیه فقال الشفاء أنامعک، و بنابرین سکان آنجا را رنجوری کمر بود و درین معنی گفته اند: قیل لحکیم ما بال أهل البادیه لایحتاجون الی الاطباء قال لأن الجسم الوحش لایحتاج الی البیطاره، و در آن مقام زرع و غرس به نادر بود و عمارات درموضع چند معدود است و بنیاد و معاش ایشان بر نتایج شتران و سایر دواب و مواشی و معاش ایشان لحوم وحوش صحرایی مثل سوسمار و غیر آن باشد و بدان سبب دایم ناپاک باشد. (نزهه القلوب چ 1331 هجری قمری لیدن ص 267)
لغت نامه دهخدا
(می یَ تُلْ عَ جَ)
قصیده ای است به قافیۀ لام به عربی از مؤیدالدین اسماعیل بن حسین بن علی فخرالکتاب العمید الطغرائی متوفی به سال 514 هجری قمریو آن را به سال 505 در بغداد گفته و مطلعش اینست:
اصالهالرأی صانتنی عن الخطل
و حلیهالفضل زانتنی لدی العطل.
(از کشف الظنون) (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لامیه العجم
تصویر لامیه العجم
لوند پارسی: چکامه ئی با پساوند ل از طغرائی اسپهانی
فرهنگ لغت هوشیار